جدول جو
جدول جو

معنی ابن زاذان - جستجوی لغت در جدول جو

ابن زاذان(اِ نُ)
نام نخلستانی بمدینه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابن ساسان (ساسان سوم) به روایت فردوسی در شاهنامه، فرزند ساسان بن بهمن بن اسفندیار است، فردوسی گوید: چون بهمن همای را ولیعهد خود ساخت ساسان دلتنگ شد و به نیشاپور رفت و زنی از بزرگان بخواست و او را فرزندی آمد که:
پدر نام ساسانش کرد آن زمان
مر او را بزودی سرآمد زمان
چو کودک ز خردی بمردی رسید
در آن خانه جز بینوائی ندید
ز شاه نشاپور بستد گله
که بودی به کوه و بهامون یله
همی بود یک چند چوپان شاه
به کوه و بیابانش آرامگاه،
(شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1756)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
سه تن از وزرای دربار عباسی باین عنوان مشهورند: 1- ابوالحسن عبیدالله بن یحیی بن خاقان، او از سال 236 تا 245 ه. ق. وزارت خلیفه متوکل علی الله داشته و بار دیگر از 256 تا 263 وزیر معتمد بوده و در سال اخیر درگذشته است. 2- ابوعلی محمد فرزند عبیدالله مذکور، او از زمان فوت پدر متصدی مناصب مهمه گشت و عاقبت در سال 299 بوزارت رسید. و با اینکه مقتدر خلیفه را بدو اقبال و میلی نبوده بواسطۀ نفوذ یکی از زنان حرم در مقام خود باقی مانده است تا 301 که این مقام به علی بن عیسی بن جراح واگذارشده. وفات او312 است. 3- ابوالقاسم عبدالله فرزند محمد مذکور، در سال 312 وزیر شد و یک سال و نیم در این مقام ببود لیکن بعلت مخالفت نصر قشوری رئیس حجّاب معزول و محبوس و اموال او مصادره گشت و314 درگذشت
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
عباس بن باغان بن الربیع، مکنی به ابوالربیع. از اصحاب علوم هیئت. او راست: کتاب قسمهالمعمور من الارض و هیئهالدنیا. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
یعقوب سیرافی، از مردم سیراف فارس. و او طبیب بود. و کتاب السفر و الحضر فی الطب از اوست. (ابن الندیم). و قفطی گوید او در دولت عباسیان میزیست
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ)
ندیم ابونواس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا